امروز یکی از زیباترین نظرهایی که تا به حال دریافت کردهام را خواندم…
نظری از یک شیروانی که در شب استقبال ۳۵ هزار نفری از فیلسوف اُرُد بزرگ، نزدیک جایگاه سخنرانی بود.
او نوشته بود لحظهای آمد که بغض در صدای اُرُد بزرگ پیچید… همه سکوت کردند…
و بعد، همه با هم گریه کردند.
اما عجیبتر این بود که همان مردم، در همان لحظههای اشک، از شادی حضور او میرقصیدند.
این نظر برای من یک یادآوری بزرگ بود؛
یادآوری اینکه بعضی لحظهها، فقط یک «لحظه» نیستند.
آنها تاریخاند.
آنها نقطه اتصال دلهای هزاران انسان با حقیقت و معنای زندگیاند.
آن شب، شیروان شاهد ارتباطی بود که شاید دیگر هیچوقت تکرار نشود؛ ارتباطی میان مردم و فرزند افتخارآفرینشان، فیلسوف اُرُد بزرگ.
امروز، این نظر را در صفحه اول وبلاگ قرار دادم
تا هر کس وارد شود، بداند فلسفه اُرُدیسم فقط واژه نیست
بلکه اشک است، شادی است، رقص است، زندگی است.
تصاویری از روزی تاریخی، بیش از ۳۵ هزار نفر با شور و شوق، از فیلسوف اُرُد بزرگ استقبال کردند.
کارمند نیروگاه سیکل ترکیبی شیروانم. شیفت شب بودم ولی وقتی شنیدم اُرُد بزرگ اومده، هرجوری بود خودمو رسوندم اونجا.
همونطور که حدس می زدم جمعیت بیشماری (خودم تا به امروز ندیدم این همه جمعیت توی خیابانها شیروان) که برای دیدن فیلسوف بیرون اومده بودن …
همه اومده بودن تا سخنرانی عزیزترین فرزند شهرمون رو بشنون.
کنار یکی از ستونها ایستاده بودم و به حرفهاش گوش میدادم.
یه جمله گفت که تا عمر دارم یادم نمیره:
فرمود «هر جا که رفتم گفتم شیروانیم...»
همون لحظه حس کردم همه خستگیهام از تنم رفت.
دیدم مردم گریه میکنن و در عین حال از شادی حضورش دست میزدن و میرقصیدن.
اون شب برای من مثل یه رویا بود… رویایی که هیچوقت تکرار نمیشه.
خدایا حفظش کن، که امید مردم خسته شیروانه
سلام بر شما همشهری عزیز،
چه زیبا گفتید… اون شب برای همه ما یه رویا بود، رویایی که هیچوقت فراموش نمیشه.
همین جمله فیلسوف که «هر جا رفتم گفتم شیروانیم» برای ما افتخار بزرگیه.
شما و همه عزیزانی که با عشق و تلاش در شیفتهای شب و روز زحمت میکشید، ستونهای واقعی این شهر هستید.
آرزو میکنم اُرُد بزرگ همیشه سایهاش بالای سر این مردم بمونه و شما هم در کار و زندگیتون موفق، سلامت و سرافراز باشید. ❤️
دوستت دارم فیلسوف بزرگ
من یک معلم در یکی از دبستانهای شیروان هستم.

وقتی شنیدم اُرُد بزرگ به شهرمون اومده، سریع رفتم سمت محل مراسم.
راستش همیشه توی کلاسهام جملههای اُرُد بزرگ رو برای بچههام میخونم، چون فکر میکنم هیچ درسی مهمتر از درس انسانیت و خرد نیست.
اون شب، وقتی دیدم این همه آدم اومدن برای دیدن یک فیلسوف، بغضم گرفت.
یادم افتاد چند سال پیش یکی از دانشآموزام که سرطان داشت (دو سه ماه بعدش روح پاک و سبکش به آسمان پرواز کرد) گفت:
«خانم، اُرُد بزرگ واقعا وجود داره یا فقط تو کتاباست؟»
اون شب جوابش رو گرفتم…
دیدم که مردم با اشک و شادی، حرفهاشو با جون و دل گوش میکردن.
لحظهای که فیلسوف بغض کرد و مردم گریه می کردن، اشک های من هم فرو غلظید، فهمیدم چقدر ما مردم به حرفهاش نیاز داریم. اون شب چشای خیسم نورهای نارنجی و زرد رو با هم مغشوش کرده بود اما در دلم یه خورشید طلوع کرده بود.
اون شب آرزو می کردم ای کاش شاگردم زنده بود و بغلش می کردم تا از فراز سر مردم فیلسوف اُرُد بزرگ رو ببینه.
ببینه فیلسوف اینجاست در نزدیک ما
سلام بر شما آموزگار بزرگوار
اشک در چشمانم جمع شد وقتی خاطره شاگرد کوچکتان را خواندم… چه زیبا نوشتید:
«در دلم یه خورشید طلوع کرده بود.»
بیتردید روح پاک آن کودک مهربان، همان شب از آسمان، اُرُد بزرگ را دید و لبخند زد.
شما با یاد دادن سخنان فیلسوف اُرُد بزرگ به بچههایتان، چراغی در دلشان روشن میکنید که هیچوقت خاموش نمیشود.
از خداوند میخواهم به شما سلامتی و قدرت عطا کند تا همچنان پیامآور خرد و مهربانی برای نسلهای آینده باشید.
وجودتان پُر از نور و دلتان آرام.
سارا جان…
چقدر کلماتت زیبا و دلنشین بود.
انگار خود آن شب دوباره جلوی چشمانم زنده شد.
آره… دقیقا همین بود.
بغضش که شکست، بغض همه ما شکست…
و اشکهامون غصه نبود، عشق بود…
رقصمون غم نبود، شادی بودنش بود.
تو گفتی «اون شب، نه شاعر بودم و نه دختر… فقط یه دل بودم.»
چه جمله عجیبی… چه حقیقت بزرگی…
ما همه همون شب فقط «دل» بودیم؛ دلی عاشق در برابر بزرگترین فیلسوف زمانهمون.
خدا رو شکر که این لحظه رو با ما تقسیم کردی.
قلمت سبز و دلت همیشه عاشق ❤️
بنده به عنوان یکی از کارکنان ادارات دولتی شیروان، در روز مراسم استقبال از فیلسوف اُرُد بزرگ حضور داشتم.
از همان ساعات ابتدایی متوجه ازدحام جمعیت شدم.
برای من که سالها در جلسات و مراسم رسمی مختلف حضور داشتهام، این میزان استقبال و شور مردمی بیسابقه بود.
به عنوان یک کارمند دولت، معتقدم این روز، روزی تاریخی برای شیروان بود.
این مراسم نشان داد که مردم این شهر، چه جایگاه والایی برای فرزند اندیشمند و فیلسوف خود قائل هستند.
بیتردید، چنین صحنههایی در تاریخ کمتر تکرار میشود و باید آن را به عنوان سرمایه معنوی و فرهنگی شهر پاس داشت.
با سلام و احترام
از شما کاربر محترم ، بابت ثبت این نظر ارزشمند سپاسگزارم.
بیتردید حضور بزرگوارانی چون شما در این مراسم، نشاندهنده اهمیت و جایگاه والای فیلسوف اُرُد بزرگ در میان همه اقشار جامعه است.
همانطور که فرمودید، این روز یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ شیروان بود و وظیفه ماست که این سرمایه معنوی و فرهنگی را برای آیندگان ثبت و حفظ کنیم.
آرزو دارم در مسیر خدمت به مردم و وطن، همواره موفق باشید.
متاسفانه من خبر نداشتم وگرنه از مشهد می آمدم شیروان دیدار فیلسوف بزرگ